ماه مهر پرچالش

صبح زودتر از همه از خواب بیدار میشم، بعد از کارهای شخصی لقمه های بچه ها رو آماده میکنم و بیدارشون میکنم.

ضد آفتاب و مداد چشم و روژلب کم رنگ روتین هر روزمه.

بچه ها رو میرسونم مدرسه و خودم میرم اداره. بعضی روزها کارها رو رواله بعضی روزها من و همکارام  مدام بین طبقات در تردد هستیم.

امروز صبح دلوان میگفت مامان تو صبح که میری خیلی مرتبی وقتی برمیگردی شلخته ای و سرتا پات خاکیه


خونه هنوز روبراه نشده و ما همچنان خونه پدرجان هستیم.کابینت کار روزی دوساعت میاد یکی دوتا در وصل میکنه و میره.

به کابینت کار گفتم برای طبقه بالا علاوه بر  گاز صفحه، فرگازم رو هم میخوام استفاده کنم، تنها مشکلی که هست یکیشون هود نداره.

روشویها و شیر الات هر دو واحد رو عوض کردم و کابینتی گذاشتم.

مجبور شدم وام بخرم و الان اقساط زیادی پرداخت میکنم.

یخچال و فریزرم رسیدن