تابستون

سلام و درود

تابستون شلوغی داشتم، از وقتی خواهر جان اومدن یا مهمونی بودیم یا مهمون داشتیم.

 یه سفر به شمال داشتیم، بیشتر بخاطر خواهرجان این زمان رو انتخاب کردیم.

دختر دایی دعوتمون کرد شیراز، من و خواهرا سه شب خوش  در کنار دختر دایی و همسرش که پسرخالمون هست  گذروندیم.

 خواهر جان کارهای پزشکیشو شیراز انجام داد، خریدهامون رو از پاساز زیتون و خلیج فارس انجام دادیم.

روز آخر آقایون به همراه بچه ها به ما پیوستن و از صبح تا شب تو مجتمع خلیج فارس چرخیدیم.

محل کارم عوض شد، از جای جدید با وجود کار بیشتر راضی هستم چون با همکاران همه رشته خودم در ارتباطم.

میز و سیستم رو محل کار قبلی گذاشتم، هفته ای یه روز اونجا هستم.

این مدت هیچ وبلاگی رو نخوندم، دلم تنگ شده برا دوستان، امروز بشینم همه رو بخونم ببینم دنیا دست کیه؟



نظرات 2 + ارسال نظر
نسرین دوشنبه 19 شهریور 1403 ساعت 01:28 https://yakroozeno.blogsky.com/

چه خوب!
همیشه به شادی و سلامتی.
خب معلومه دنیا دست ماست خااانم (ایکاش بود)

ممنون نسرین جان

ربولی حسن کور یکشنبه 18 شهریور 1403 ساعت 15:13 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
همین که بدونیم حالتون خوبه هم خوبه

سلام دکتر
رسیدن بخیر
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد