رفته بودم مطب دکتر، خواهر شوهر بزرگه هم همراهم بود.
با خانم منشی از هر دری صحبت میکردیم، یه خانمی که قبل از من اونجا بود برگشت به من گفت شما خانم فلانی نیستید؟
- بله، هستم. ببخشید شما رو بجا نمیارم.
- من با شما هم مدرسه ای بودم، دوران دبیرستان شما یه سال از من جلوتر بودید.
- چطور بعد از این همه سال(28 سال از اون دوران میگذره) من رو یادتونه؟
-قیافه شما همیشه تو ذهنمه.
در این موقع خواهر شوهر وارد صحبت میشود و به هم مدرسه ای میگوید :
خانم فلانی الان نسبت به دوران دبیرستانش قشنگتره!
من با تعجب به خواهر شوهر نگاه میکنم:
مگه این خانم گفتند که من قشنگ بودم، گفتند قیاقش تو ذهنم مونده شاید یه به دلیلی تو ذهنش مونده
خواهر شوهر باز تاکید داره که الان بهتری. دلیلش هم اینه که من تو دوران دبیرستان لاغر بودم ولی الان چاق شدم پس الان بهترم.
خدا رو شکر هنوز نسل افرادی که از آدمای چاق خوششون میاد منقرض نشده.
چه جالب!
سلام
خودمونیم
اصلا ایشونو یادتون اومد؟
اصلا
اسم و فامیل خودش و همکلاسیاشو هم گفت باز من یادم نیومد
حس خوبیه که یکی بعداز ۲۸ سال شمارویادش مونده...
خیلی حس خوبی بود، خاطرات دوران دبیرستان برام زنده شد