نشد از خودمون مراقبت کنیم

یه مدتی کلا بیخیال سلامت جسمانیم شده بودم، امسال تصمیم گرفتم به داد خودم برسم، بخاطر سردرهای هر روزه به توصیه دادش به متخصص قلب و عروق مراجعه کردم و روند درمانی تا الان کامل نشده و هر ماه جهت کنترل فشار دیاستولیک توسط متخصص ویزیت میشم.


دو روز پیش به دندان پزشک مراجعه کردم، بعد از گرافی، دکتر تشخیص داد دوتا از دندونها باید کشیده بشه و ایمپلنت کنم.

ساعت 8 شب از مطب دندون پزشک بیرون اومدم، هوا به شدت سرد بود، ماشین رو از پارکینگ درآوردم و به سمت مرکز شهر حرکت کردم، موقع ورود از فرعی به  یه خیابون شلوغ و پرترافیک ماشین خاموش شد، ماشینهای پشت سر و روبرو صدای بوقشون بلند شد، هرچی استارت زدم ماشین روشن نشد.

راننده یکی از ماشینها اومد و گفت بزارید من بشینم،میدونستم که ماشین مشکل اساسی پیدا کرده، ایشون هم هرچی استارت زد ماشین روشن نشد، یکی دیگه اومد گفت استارت نزن شاید تسمه تایم پاره شده، اما ماشینی که 20 هزارتا کار کرده احتمالش کمه تسمه تایم پاره کنه.

مردم کمک کردن و با هل دادن ماشین رو یه گوشه پارک کردیم، به همسر و کیوان زنگ زدم، با خودشون مکانیک سیار اوردن، مکانیک احتمال میداد مشکل از پمپ بنزین باشه، ترجیح دادیم کاری انجام ندیم و ماشین رو به نمایندگی ببریم.


ساعت ده شب بود و خیابون خلوت شده بود، با یدک کش تماس گرفتم، مدل ماشین رو پرسیدن و گفتن با یدک کش نمیشه باید با خودربر تماس بگیرید.

از سایت دیوتر شماره چندتا خودرو بر رو پیدا کردم، همسر و کیوان همچنان با موتور و باطری ماشین ور میرفتن، با اولی تماس گرفتم گفتن خارج از شهر هستن، دومی مسیر چهار کیلومتری رو یک میلیون و پونصد میگرفت، سومی به مبلغ هشتصد راضی شد.


آدرس دادم و قطع کردم، چند دقیقه بعد یکی تماس گرفت و دوباره آدرس پرسید، وقتی اومد دیدم دومیه است که مبلغ بیشتری میخواست، بهشون گفتم من با آقای امینی هماهنگ کردم، گفت از یه شرکت هستیم، من رو فرستادن، گفتم من با شما هم تماس گرفتم مبلغتون بالا بود، با خنده گفت شماره رندی داشتی خواستم تلکت کنم.


کیوان بچه ها رو خونه داداشم برده بود و از این لحاظ خیالم راحت بود، ماشین رو سوار کردن و تحویل نمایندگی دادیم، ساعت دوازده شب به خونه دادش رفتیم، شام خوردیم و با بچه ها به خونه برگشتیم.


دیروز صبح کیوان به نمایندگی مراجعه کرد و کارهای پذیرش رو انجام داد،  ظهر از نمایندگی زنگ زدن و گفتن ای سی یو سوخته، مدارک مالک ماشین و کارت سبز رو بیارید تا قطعه رو سفارش بدیم. امیدوارم تا فردا تحویلش بدن.


نظرات 3 + ارسال نظر
نسرین یکشنبه 1 بهمن 1402 ساعت 12:33 http://sheroshoor1.blogfa.com/?

حق داشتین و کارتون واقعا درست بوده عزیزم.
بخصوص که اونموقع بعد از اونهمه دوندگی آدم کاملا گرسنه هست.
ولی خیلی ها رو می شناسم تو ایران که خیلی دیر شام می خورن

برام جالب بود که هفت نفر به نظرم منفی دادن. مگه بعد از ساعت هفت شام خوردن بنظرشون کار درستیه؟ این از نظر علمی ثابت شده


ما معمولا پاییز و زمستون تا ساعت 7 شام میخوریم و بهار تابستون بیشتر مواقع قبل از ساعت 9، در طول سال چند باری بخاطر شرایط هم پیش اومده که ساعت ده به بعد شام خوردیم.

شاید نظرات منفی بخاطر درک شرایطی بوده که ما رو مجبور کرد اون موقع شام بخوریم.

نسرین شنبه 23 دی 1402 ساعت 23:25 http://sheroshoor1.blogfa.com/?

میدونی کجا بعد از دلیل مسخره ی مکانیک تعجب کردم؟ صرف شام در نیمه شب!
البته میدونم چون درگیر بودین دیر رسیدید ولی متاسفانه این عادت ناسالم خیلیها در ایرانه که بعد از ساعت ده شام می خورند.

مهمون بودیم و میزبان از ساعت 8 منتظر ما بود،از رسم ادب دور بود شام نخوریم.

ربولی حسن کور چهارشنبه 20 دی 1402 ساعت 10:08 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
فکر کنم ماشینتون به این که به خودتون میرسین حسادت کرده!

سلام دکتر
جز این نمیتونه باشه
باید یکم بهش برسم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد